چند وقتی میشود که در شبکه نمایش خانگی بین پلتفرمهای مختلف رقابت عجیبی بر سر ساخت سریالهای ملودرام شکل گرفته و هر پلتفرم سعی دارد با تنوع در ژانر و سوژه عنوان کند که بهترین درام خانوادگی را ارائه کرده است. به گزارش سرویس فرهنگی تابناک در یادداشت مسعود کارگر، آمده است: آنچه که در […]
چند وقتی میشود که در شبکه نمایش خانگی بین پلتفرمهای مختلف رقابت عجیبی بر سر ساخت سریالهای ملودرام شکل گرفته و هر پلتفرم سعی دارد با تنوع در ژانر و سوژه عنوان کند که بهترین درام خانوادگی را ارائه کرده است.
به گزارش سرویس فرهنگی تابناک در یادداشت مسعود کارگر، آمده است: آنچه که در خروجی نهایی این دست از آثار یافت میشود، یک ملغمه و معجونی از چند ژانر آمیخته با هم است که به هیچ کدام از ژانرها بهطور اختصاصی و تخصصی متعهد نبوده و سعی کرده میانه را در پیش بگیرد، همراه با چاشنی جنایت، خون، خیانت و تنش و ترس بسیار؛ که مثلاً فضای دراماتیک اثر را ملتهب و جذاب نشان دهد.
اما هر کدام از این سریالها را که میبینیم و دقت میکنیم، چه از بدو آغاز بندی، شروع و قسمت اول و چه در ادامه مسیر، به نوعی در چند مولفه فنی و هنری از ضعف شدیدی رنج میبرند که سعی میکنند این ضعف را در بلد کردن یک سری موقعیتهای هیجانی و یا بهکارگیری از چند چهره بپوشانند.
رقابت این روزها علاوه بر آثار، در بین پلتفرم ها نیز رقابتی گرفته است. هر کدام از پلتفرمهای موجود سعی دارند از جهاتی خود را بهترین نشان دهند و با ساخت سریالهای مختلف و بهرهگیری از چهرههای مهم سینمایی، این مزیت را به رخ یکدیگر و مخاطب بکشند. در این میان، پلتفرم شیدا که مدتهاست خبر راهاندازی و شروع به کار آن و حواشی پیرامونش پخش شده، رونمایی جدی و رسمی خود را با انتشار سریال «آبان» داشته که نظرات مختلفی را در پی داشته است.
امیدواریهای اولیه
«آبان» ساخته رضا دادویی است که کارگردانی کماثر و کمکار بوده و میتوان گفت این اولین اثر مهم او از منظر حضور چهره، سوژه و نوع انتشار است. این سریال با توجه به ترکیب بازیگرانش و انتشار آن از شیدا، کنجکاوی و تعجب خیلیها را برانگیخت ولی با توجه به حضور تقریباً بد و ناامیدکننده شهاب حسینی در سریال «گناه فرشته» که بیشتر هم نه به بازی او که به نوع روایت، داستان و کارگردانی آن برمیگشت، باعث شده بود که برای برخی از مخاطبان یک گارد ذهنی ایجاد شود که نکند تداوم حضور حسینی در قالب سریالهای پلتفرمی قرار است توی ذوق بزند و ناامید کند. اما وقتی که قسمت اول را میبینی، نظرت عوض خواهد شد و شاهد یک شهاب حسینی استاندارد و در عین حال متفاوت هستیم. همین حس و نگرانی را به همین دلایل که گفتم در خصوص امین حیایی و بازی او در آن سریال میشد متصور شد که او نیز با مدل بازی به اندازه و روان خود باعث طیب خاطر بیننده شده است.
![در تقلای ناکام پلتفرم ها؛ شروعی دلپذیر همچو آبان... در تقلای ناکام پلتفرم ها؛ شروعی دلپذیر همچو آبان...](https://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1403/11/23/1956819_664.png)
«آبان» یک ملودرام ماجراجویانه عاشقانه است که در قسمت اول نشان داد متفاوت از همه آثار چند ماه و حتی چند سال اخیر، همه چیزش به اندازه، سرپا و سرحال است؛ از سوژه تا ایده، از کارگردانی تا بازیها و نحوه قلاباندازی بر ذهن مخاطب در همان پایانبندی قسمت اول؛ بر خلاف سایر آثار ملودرام که باید چند قسمت بگذرند تا تکلیف بیننده با شخصیتها و موقعیت قصه مشخص شود.
«آبان» یک لاله مرزبان خیلی عالی، یک شهاب حسینی درجه یک و یک امین حیایی به اندازه دارد که روابط میان کاراکترها نیز با این عیار بازیگرهایش و کارگردانی آن در قاعده بهرهگیری از آنها خود را به خوبی ثابت میکند. لحن قصه و نوع پرداخت در ابتدا به مدیوم تلویزیونی نزدیک است، اما به مرور در همین سه قسمت شاکله خودش را پیدا و در ریل اصلیاش قرار میگیرد. آغازبندی و شروع قصه کمی معمولی و با ایرادات داستانی همراه است و منطق روایی آن بر سوژهای تکراری و ایدهای قابل پیشبینی بنا نهاده شده که البته اصل بحران با یک رفت و برگشت بین بازیها نجات پیدا کرده است و با پیشروی در قسمت دوم و سوم بهتر شده است.
«آبان» تا این جای کار، اضافهگویی ندارد و به خوبی مخاطب خود را تشنه، چشمانتظار قسمت بعدی نگه میدارد و بنیان محتوای خود را دستمایه فرمی سطحی و ژستی ادایی مرسوم نکرده است و باید امیدوار بود که قسمتهای بعدی و در کل، اصل سریال، یک اثر قابل قبول و دیدنی باشد، مخصوصاً اینکه تیتراژ آن را محسن چاوشی خوانده و همین باعث جذابیت بیشتر آن شده است.
دود و سینما: وقتی سیگار دبیر جشنواره فجر خبرساز میشود
زیرنویس را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: ایتا | تلگرام | اینستاگرام | توییتر