به گزارش سرویس علم و فناوری تابناک، این دستاورد نه تنها یک جهش تکنولوژیک بزرگ محسوب میشود، بلکه آغاز عصری جدید است که قیمتگذاری، بازارها و زنجیرههای تأمین را به کلی دگرگون خواهد کرد. برای تمامی ذینفعان این صنعت، از تولیدکنندگان تا مصرفکنندگان نهایی، این تحول هم چالشهای بیسابقه و هم فرصتهای بزرگی به همراه […]
به گزارش سرویس علم و فناوری تابناک، این دستاورد نه تنها یک جهش تکنولوژیک بزرگ محسوب میشود، بلکه آغاز عصری جدید است که قیمتگذاری، بازارها و زنجیرههای تأمین را به کلی دگرگون خواهد کرد. برای تمامی ذینفعان این صنعت، از تولیدکنندگان تا مصرفکنندگان نهایی، این تحول هم چالشهای بیسابقه و هم فرصتهای بزرگی به همراه دارد.
فولاد بدون کربن: از رویا تا واقعیت
تولید فولاد بدون کربن دیگر یک آرزوی دور نیست. سوئد با استفاده از فناوریهای نوین مانند کاهش مستقیم آهن با هیدروژن (DRI) و کورههای قوس الکتریکی (EAF) مبتنی بر ضایعات، گام بزرگی در این مسیر برداشته است. این فناوریها اگرچه امیدوارکننده هستند، اما با چالشهایی مانند هزینههای بالا، کمبود هیدروژن سبز و نیاز به ارتقای زیرساختها مواجهند.
هزینههای انرژی نیز یکی از موانع اصلی است. در فرآیندهای سنتی، انرژی ۱۵ تا ۲۰ درصد از هزینههای تولید را تشکیل میدهد، اما در فناوریهای جدید مبتنی بر هیدروژن، این رقم میتواند به بیش از ۴۰ درصد افزایش یابد. این افزایش هزینهها فشار زیادی بر تولیدکنندگان وارد میکند و نیاز به استراتژیهای جدید برای مدیریت مالی و عملیاتی را بیش از پیش آشکار میسازد.
هزینه بالای فولاد سبز که ۲۰ تا ۴۰ درصد بیشتر از فولاد معمولی است، هنوز مانعی بزرگ برای بسیاری از مصرفکنندگان محسوب میشود.
فشارهای قانونی و الزامات جدید
قوانین جدیدی مانند مکانیسم تنظیم مرزی کربن اتحادیه اروپا (CBAM) که از سال ۲۰۲۶ به طور کامل اجرایی میشود، تولیدکنندگان را مجبور میکند تا هرچه سریعتر به سمت فناوریهای کمکربن حرکت کنند. این قانون با اعمال تعرفه بر واردات فولاد با کربن بالا، از تولیدکنندگان کمکربن حمایت میکند، اما در عین حال فشار زیادی بر شرکتهایی وارد میکند که هنوز به فناوریهای قدیمی وابسته هستند.
کاربران نهایی و تقاضا برای فولاد سبز
صنایعی مانند خودروسازی و ساختمانسازی که تحت فشار فزایندهای برای کاهش ردپای کربن خود هستند، به دنبال جایگزینهای کمکربن مانند فولاد سبز میگردند. با این حال، هزینه بالای فولاد سبز که ۲۰ تا ۴۰ درصد بیشتر از فولاد معمولی است، هنوز مانعی بزرگ برای بسیاری از مصرفکنندگان محسوب میشود.
راهحل این چالش در ایجاد مشارکتهای استراتژیک بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان نهفته است. قراردادهای بلندمدت میتوانند هزینهها را کاهش داده و اطمینان از تأمین پایدار فولاد سبز را فراهم کنند. علاوه بر این، استانداردهای گواهیدهی که هنوز در حال تکامل هستند، نقش کلیدی در تأیید ادعاهای زیستمحیطی و همسو کردن تصمیمات خرید با اهداف اقلیمی خواهند داشت.
چالشهای بازیگران میانی
تاجران، توزیعکنندگان و مراکز خدمات به عنوان بازیگران میانی زنجیره تأمین فولاد، با چالشهای جدیدی مواجه هستند. مدیریت موجودیهایی که شامل محصولات سنتی، کمکربن و بدون کربن هستند، نیاز به برنامهریزی دقیق و انعطافپذیری بیشتری دارد. علاوه بر این، نوسانات قیمت و الزامات قانونی جدید فشار مضاعفی بر این بخش وارد میکند.
مقررات جدید اتحادیه اروپا در مورد صادرات ضایعات نیز رقابت برای دسترسی به مواد اولیه با کیفیت بالا را تشدید خواهد کرد. این تغییرات بازیگران میانی را مجبور میکند تا استراتژیهای خود را بازبینی کرده و با شرایط جدید سازگار شوند.
تولیدکنندگان مواد اولیه و تقاضا برای کیفیت بالاتر
با تغییر فولادسازی به سمت فناوریهای کمکربن، تقاضا برای مواد اولیه با کیفیت بالا مانند سنگ آهن درجه DRI و ضایعات مرغوب افزایش خواهد یافت. تولیدکنندگان مواد اولیه باید روشهای جدیدی برای بهبود کیفیت مواد کمعیار یا افزایش کارایی فرآیندهای استخراج توسعه دهند. علاوه بر این، محدودیتهای صادرات ضایعات به کشورهای غیر OECD، زنجیرههای تأمین سنتی را مختل کرده و نیاز به ایجاد زنجیرههای تأمین منطقهای را بیش از پیش آشکار میسازد.
سرمایهگذاران: ریسکها و فرصتها
پروژههای فولاد سبز به سرمایهگذاریهای کلان نیاز دارند، اما بازدهی این سرمایهگذاریها در کوتاهمدت تضمینشده نیست. ابزارهای مالی نوین مانند وامهای مرتبط با پایداری و اوراق قرضه سبز میتوانند نقش مهمی در تأمین مالی این پروژهها ایفا کنند. با این حال، نبود معیارهای ثابت برای هزینههای اضافی سبز، چالشی برای سرمایهگذاران محسوب میشود.
سرمایهگذاران همچنین تحت فشار هستند تا با اهداف زیستمحیطی، اجتماعی و حکمرانی (ESG) همسو شوند. توانایی ارزیابی و کاهش ریسکهای مرتبط با سرمایهگذاریهای فولاد سبز، میتواند نقش محوری در تحول این بخش ایفا کند.
همکاری چندذینفعی ذینفعان
همکاری بین ذینفعان مختلف برای عبور از چالشهای تولید فولاد سبز ضروری است. پلتفرمهای چندذینفعی، سیاستگذاران، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را گرد هم میآورند تا بر اهداف کاهش کربن همسو شوند و تغییرات سیستماتیک را پیش ببرند. این همکاریها میتوانند از استانداردسازی گواهیهای کمکربن تا توسعه چارچوبهای مالی پایدار، به کاهش عدم قطعیت و ارتقای راهحلهای مقیاسپذیر کمک کنند.
کاهش کربن تنها یک چالش فنی نیست، بلکه بعد انسانی نیز دارد. انتقال به فولاد سبز ممکن است کارگران سنتی فولاد را به ویژه در مناطق وابسته به کارخانههای با انتشار کربن بالا، تحت تأثیر قرار دهد. بدون سرمایهگذاری در بازآموزی و حمایت، این انتقال میتواند نابرابری را تشدید کند. با این حال، شرکتهایی که انتقال عادلانه را در اولویت قرار میدهند، میتوانند اعتماد ذینفعان را جلب کرده و مزیت رقابتی کسب کنند.