به گزارش سرویس سیاسی تابناک ، در تاریخ ۲۹ دیماه ۱۴۰۳، دو قاضی برجسته دیوان عالی کشور، حجتالاسلام علی رازینی و حجتالاسلام محمد مقیسه، در یک حمله تروریستی به شهادت رسیدند. این حادثه در محل کار آنها در دیوان عالی کشور رخ داد و بهدنبال آن، ضارب که یکی از نیروهای خدماتی بود، پس از تیراندازی […]
به گزارش سرویس سیاسی تابناک ، در تاریخ ۲۹ دیماه ۱۴۰۳، دو قاضی برجسته دیوان عالی کشور، حجتالاسلام علی رازینی و حجتالاسلام محمد مقیسه، در یک حمله تروریستی به شهادت رسیدند. این حادثه در محل کار آنها در دیوان عالی کشور رخ داد و بهدنبال آن، ضارب که یکی از نیروهای خدماتی بود، پس از تیراندازی به خودکشی اقدام کرد.
قوه قضائیه ایران با صدور اطلاعیهای این ترور را تأیید کرده و خواستار بررسی فوری و شناسایی عوامل پشت پرده این جنایت شد. شهادت این دو قاضی، که سالها در سنگر قضاوت و اجرای عدالت فعالیت داشتند، موجی از تأثر و اندوه را در جامعه قضایی و عمومی ایجاد کرد. آنها به عنوان مدافعان حقوق مردم و نظام جمهوری اسلامی شناخته میشدند و سوابقشان شامل رسیدگی به پروندههای مهم امنیتی و قضایی بود. رهبر انقلاب اسلامی نیز در پیامی ضمن تسلیت به خانوادههای آنها، بر اهمیت خدمات این عزیزان تأکید کردند. این واقعه تلخ یادآور چالشهای امنیتی موجود در کشور است و ضرورت توجه بیشتر به مسائل حفاظتی و امنیتی را برای مسئولین گوشزد میکند.
مصطفی پورمحمدی در گفتوگوهای خود درباره شهادت قاضی محمد مقیسه و علی رازینی، جزئیاتی از سوء قصد به این دو قاضی بلندپایه را افشا کرده است. او اشاره کرد که قاتل از مدتی قبل تلاش کرده بود با کارکنان مجتمع قضایی رابطه صمیمی برقرار کند و سوالاتی درباره پروندههای مرتبط با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پرسیده بود. این اقدامات نشان میدهد که قاتل ممکن است وابسته به این سازمان یا تحت تأثیر آن بوده باشد.
پورمحمدی همچنین به صحبتهای قاتل هنگام شلیک اشاره کرد و گفت که قاتل هنگام شلیک به قاضی سوم، از سازمان مجاهدین خلق سخن میگفته است. این صحبتها نشان میدهد که قاتل احتمالاً تحت تأثیر این سازمان بوده است. او توضیح داد که قاتل پس از اتمام گلوله هایش، اقدام به خودکشی کرده است. پورمحمدی این حادثه را زنگ خطری برای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور دانست و تأکید کرد که دشمنان تلاش میکنند امنیت کشور را مختل کنند.
او این حادثه را نشانههای از تلاش دشمن برای ایجاد ناامنی در کشور دانست و از همه خواست تا هوشیار باشند. پورمحمدی همچنین اشاره کرد که چنین حوادثی در جامعهای که ضربات بزرگی به دشمن وارد کرده، طبیعی است. او از قاضی رازینی به عنوان یکی از سرداران بزرگ امنیتی کشور یاد کرد و گفت که او در ۷۱ سالگی با روحیه خدمت و صداقت مثال زدنی، مزد زحماتش را با شهادت دریافت کرد. رازینی حدود ۴۵ سال به نظام خدمت کرده بود.
این اظهارات پورمحمدی نشان میدهد که او این حادثه را نه تنها یک اقدام تروریستی، بلکه بخشی از یک جنگ اطلاعاتی و امنیتی بزرگتر میداند که نیازمند هوشیاری و اقدامات پیشگیرانه است.
مروری بر “شهدای قوه قضاییه” در طول چهل و پنج سال اخیر، نشان می دهد چگونه دستگاه قضایی همواره مورد حقد و کینه دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بوده است، آماری که در نگاه اول شوکه کننده است: هفتاد و هفت قاضی و ۳۰۰ شهید!
شهادت دکتر سید محمد حسینی بهشتی، یکی از شخصیتهای برجسته انقلاب اسلامی ایران، در تاریخ ۷ تیر ۱۳۶۰ (۲۸ ژوئن ۱۹۸۱) به وقوع پیوست. این حادثه در پی انفجار بمب در دفتر حزب جمهوری اسلامی در تهران رخ داد و منجر به شهادت دکتر بهشتی و ۷۲ نفر از یارانش شد. دکتر بهشتی در زمان انفجار مشغول سخنرانی بود و این بمبگذاری که مسئولیت آن به سازمان منافقین (مجاهدین خلق) نسبت داده شده، به عنوان یکی از بزرگترین فاجعههای تاریخ انقلاب اسلامی شناخته میشود. او متولد ۲ آبان ۱۳۰۷ در اصفهان بود و نقش مهمی در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی و تأسیس حزب جمهوری اسلامی داشت. پس از شهادت او، امام خمینی (ره) او را “مظلومترین شهید انقلاب” خواند و تأکید کرد که او خار چشم دشمنان اسلام بود. این واقعه تأثیر عمیقی بر تاریخ سیاسی ایران گذاشت و یادآور چالشها و توطئههای داخلی و خارجی علیه انقلاب اسلامی است. هر سال، روز ۷ تیر در ایران به عنوان روز “قوه قضائیه” گرامی داشته میشود.
شهید علی قدوسی، دادستان کل انقلاب اسلامی، یکی از چهرههای برجسته و انقلابی بود که در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ به شهادت رسید. او به عنوان یک قاضی مقتدر و انقلابی، نقش مهمی در برقراری عدالت و مقابله با فساد و جرائم پس از انقلاب داشت. قدوسی با ایمان راسخ و تعهد عمیق به ارزشهای اسلامی، در دوران پرالتهاب ابتدای انقلاب، به یکی از ستونهای قوه قضائیه تبدیل شده بود. او با شجاعت و قاطعیت به مبارزه با گروههای ضد انقلاب و منافقین پرداخت و به همین دلیل، هدف این گروهها قرار گرفت. در نهایت پس از ۳۱ ماه فعالیت در مقام دادستان کل انقلاب، بر اثر انفجار یک بمب آتش زا در دادستانی کل انقلاب در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰، به شهادت رسید.
شهید اسدالله لاجوردی، یکی از چهرههای سرشناس قوه قضائیه و دادستان سابق تهران، در تاریخ اول شهریور ۱۳۷۷ به شهادت رسید. لاجوردی به دلیل نقش پررنگش در برخورد قاطع با جرائم و فساد در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی، به عنوان یکی از نمادهای عدالتخواهی و انقلابیگری شناخته میشد. او در دوران تصدی خود به عنوان دادستان تهران، مسئولیت رسیدگی به پروندههای مهمی از جمله جرائم مرتبط با گروههای ضد انقلاب و منافقین را بر عهده داشت. این فعالیتها باعث شد تا او به یکی از هدفهای اصلی گروههای مخالف نظام تبدیل شود.
در اول شهریور ۱۳۷۷، لاجوردی در حجره خود در بازار تهران مشغول به کار بود که توسط دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) هدف حمله قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید محمد کچوئی، اولین رئیس زندان اوین پس از انقلاب اسلامی، یکی از چهرههای مخلص و انقلابی بود که در راه خدمت به نظام جمهوری اسلامی و حفظ امنیت کشور، جان خود را فدا کرد. او در سالهای ابتدایی انقلاب، مسئولیت سنگین مدیریت زندان اوین را بر عهده گرفت، زندانی که در آن زمان محل نگهداری بسیاری از عناصر ضد انقلاب و گروههای تروریستی بود. کچوئی با ایمان راسخ و تعهد عمیق به آرمانهای انقلاب، تلاش میکرد تا در عین برقراری نظم و انضباط، حقوق زندانیان را نیز رعایت کند و از افراط و تفریط پرهیز نماید.
در پی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰ و شهادت آیتالله بهشتی و دیگر مسئولان، زندانیان هوادار سازمان مجاهدین خلق در زندان اوین در روز ۸ تیر ۱۳۶۰ به شادمانی پرداختند. این موضوع باعث شد محمد محمدی گیلانی (رئیس دادگاه انقلاب) و اسدالله لاجوردی (دادستان) به زندان اوین بروند و در حیاط زندان، دادگاهی تشکیل دهند. محمد کچوئی، مسئول زندان، چند زندانی عضو مجاهدین خلق را به محوطه زندان آورد تا محاکمه شوند.
در این میان، کاظم افجهای، یکی از اعضای سازمان مجاهدین که در زندان خدمت میکرد، در ظهر ۸ تیر، محمد کچوئی را با اسلحه کمری ترور کرد. افجهای قصد داشت لاجوردی و محمدی گیلانی را نیز ترور کند، اما کچوئی متوجه او شد و برای مقابله جلو رفت. در نتیجه، گلولهها به کچوئی اصابت کرد و او درجا شهید شد. افجهای، عامل نفوذی پس از ترور به طبقه سوم ساختمان فرار کرد و خود را به پایین انداخت. او پس از انتقال به بیمارستان فوت کرد.
پس از این حادثه، محمدرضا سعادتی، از اعضای منافقین(مجاهدین خلق) که پیشتر به ۱۰ سال زندان محکوم شده بود، به اتهام طراحی نقشه ترور و ارتباط با سازمان، دوباره محاکمه و به اعدام محکوم شد.
آیت الله هاشمی رفسنجانی در سخنرانیای به مناسبت فوت کچوئی، او را فردی با ایمان و سختکوش توصیف کرد که در دوران زندان در کلاسهای درس روحانیون شرکت میکرد و مسئولیتهای سخت را میپذیرفت. این واقعه نشاندهنده تنشهای شدید بین نظام جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق در آن دوران بود.
شهید موسی نوری قلعهنو، شهید موسی نوری قلعه نو دوازدهم فروردین ماه ۱۳۵۵ در زاهدان متولد شد. در سال ۱۳۷۳ با کسب رتبه شش کنکور در رشته حقوق وارد دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان شد و پس از فراغت از تحصیل در مقطع کارشناسی حقوق، مدتی با سازمان بازرسی کل کشور همکاری کرد و سپس به عنوان کارمند دادگستری مدتی را در شهرستان ایرانشهر مشغول بود تا اینکه در سال ۱۳۸۲ علاوه بر وکالت در آزمون قضاوت نیز پذیرفته شد.
وی در ابتدای دوران قضاوت در سمت دادیاری اجرای احکام در زابل ایفای نقش نمود و چندی بعد به سمت بازپرس ویژه قتل در همان منطقه منصوب شد. بعد از مدتی به دلیل صداقت، پشتکار و شجاعت در رسیدگیها به سمت دادستانی هیرمند منصوب شد و از آنجا نیز پس از دو سال خدمت صادقانه و قاطعانه، مهر ماه ۱۳۹۱ در سمت دادستان عمومی و انقلاب شهرستان زابل مشغول خدمت شد.
یکی از چهرههای عدالتخواه و انقلابی در منطقه زابل بود که در راه اجرای عدالت و مبارزه با فساد و ناامنی، جان خود را فدا کرد. او به عنوان دادستانی متعهد و مخلص، در سالهای پس از انقلاب اسلامی، نقش مهمی در برقراری امنیت و عدالت در منطقه محروم سیستان و بلوچستان ایفا کرد. موسی نوری با شجاعت و قاطعیت به مقابله با جرائم سازمانیافته، قاچاقچیان و عناصر ضد انقلاب پرداخت و به همین دلیل، به یکی از هدفهای گروههای مخالف نظام تبدیل شد.
در روز چهارشنبه ۱۵ آبان ماه ۱۳۹۲ در ساعت ۷ و چهل و پنج دقیقه دادستان عمومی و انقلاب شهرستان زابل به همراه راننده خود عازم محل کارشان بودند که روبهروی بیمارستان امیرالمومنین (ع) زابل از سوی سرنشینان مسلح یک دستگاه خودروی پژو مورد تیراندازی واقع و به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
حسن احمدی مقدس، مشهور به قاضی مقدس، در سال ۱۳۴۴ در مشهد به دنیا آمد. خانواده او از مهاجران یزدی بودند که به مشهد مهاجرت کرده و در شرایط اقتصادی سختی زندگی میکردند. او از سنین جوانی به فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی علیه رژیم شاهنشاهی پرداخت و پس از انقلاب اسلامی ایران، به همکاری با نظام جمهوری اسلامی ادامه داد و در رشته حقوق فارغالتحصیل و به عنوان یک قاضی جوان و پرانگیزه، وارد سیستم قضایی کشور شد.
در دوران قضاوت، حسن احمدی مقدس به عنوان قاضی شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی تهران مشغول به کار بود و مسئول رسیدگی به پروندههای مهمی از جمله پروندههای امنیتی و متهمان کنفرانس برلین بود. او بارها به عنوان “قاضی نمونه” تقدیر شد و پروندههایی نظیر پرونده اکبر گنجی و روزنامهنگاران را بررسی کرد.
در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۸۴، حسن احمدی مقدس در سن ۴۲ سالگی، هنگام ترک محل کارش در مجتمع قضائی ارشاد تهران توسط دو جوان مسلح، مجید و حسین کاووسیفر، ترور شد. این اقدام انتقامجویانه به دلیل محکومیت یکی از این افراد در دادسرای ارشاد صورت گرفت. پس از ترور، مجید و حسین کاووسیفر دستگیر شدند و در سال ۱۳۸۶ به اعدام محکوم شدند.
یوسف مرحبا (۱۲ آبان ۱۳۲۹ – ۱ شهریور ۱۳۶۰) قاضی و حقوقدان ایرانی بود که به عنوان نماینده حاکم شرع در آستارا فعالیت میکرد. او پس از چندین بار تلاش برای ترور، در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۶۰ توسط سازمان مجاهدین خلق به قتل رسید. مرحبا در دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل کرده و پس از انقلاب اسلامی، در کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران فعالیت نمود. او به تدریس قرآن و زبان عربی نیز مشغول بود و در تأسیس سپاه ناحیه آستارا نقش داشت. یوسف مرحبا دارای چهار فرزند بود و پس از شهادتش، نام دبیرستانی که در آن تدریس کرده بود به “دبیرستان معلم شهید یوسف مرحبا” تغییر یافت.
شاپور مرحبا، برادر یوسف مرحبا نیز، در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۰ مورد حمله تروریستی قرار گرفت و در این حادثه زخمی شد. این حمله توسط سازمان مجاهدین خلق انجام شد و ضارب، یکی از رهبران این سازمان به نام بهنام مهرانیپور بود. شاپور پس از ترور برادرش، به همراه تعدادی از پاسداران برای دستگیری ضاربین عازم منطقه شد و در درگیری مسلحانهای که در لوندویل رخ داد، تعدادی از آنها کشته شدند و برخی دیگر دستگیر شدند. بهنام مهرانیپور پس از فرار از صحنه ترور شاپور، در نهایت دستگیر و در ۲۱ شهریور ۱۳۶۰ به حکم دادگاه انقلاب اسلامی آستارا اعدام شد.