این روزها در فضای مجازی بطور گسترده این دو تصویر کنار هم قرارداده میشود و آتشسوزی لسآنجلس را انتقام الهی از بمبهای آمریکایی در غزه میدانند. اما چنین مقایسه و تطبیقی جای تأمل دارد:
به گزارش زیرنویس، سنتهای الهی در عذاب و انتقام یا نصرت خداوند، بجز موارد مشخصی که از طریق وحی و انبیاء اعلام میشده؛ هیچگاه آشکار نبوده است. درواقع نامشخصبودن سنن الهی در تطبیق عذاب یا نصرت، خود یکی از سنن الهی است. بهعبارت دیگر، ابهام و اجمال افعال الهی در وقایع طبیعی و حتی تاریخی در دوران فترت یا غیبت، خود سنتی الهی است و استناد رخدادی مشخص با سنت و وعدهی خاص الهی، و یا انتظار وعدهای الهی درپی وقایعی مشخص، تلاشی بیهوده است.
شاید بزرگترین پرسش الهیاتی ما در دوران غیبت «ولی الهی» همین باشد که اساساً که وقتی سنن الهی چنان در ابهام و اجمال هستند که حتی انتظارات ما را از نصرت یا انتقام الهی دچار تردید میکنند، چگونه باید «عمل» کرد؟
اگر قرآن میگوید که ان تنصروالله ینصرکم؛ حدّ عمل انسان مؤمن تا تحقق «تنصروالله» کجاست؟ از چه مرحلهای میتواند انتظار نصرت الهی داشته باشد؟ اگر قرآن میگوید إنّا من المجرمین منتقمون؛ در کدام برهه تاریخ و در پی کدام جرمِ بشر، انتظار انتقام الهی را میتوان کشید؟ اگر قرآن میگوید إن الارض یرثها عبادی الصالحون؛ انسانهای فاسد تا کجا باید بر زمین حکمرانی کنند تا در آخرین مقطع تاریخی زمین به صالحان واگذار شود؟ و بنا به کدام ضرورت است که لازم میشود در تمام مراحل تاریخ، فاسدان حکمرانان زمین باشند و خونها بریزند و جنایتها کنند، تا در نهایت و در آخرین مرحله تاریخ، زمین به صالحان برسد؟
میتوان پرسشهای الهیاتی بسیاری را مشابه این موارد طرح کرد و محل گفتگو قرار داد. به نظر میرسد در عصر حاضر که تکنولوژی احتمال هر اتفاق و یا توطئهای را ممکن ساختهاست، روشهای سنتی کلامی ما در پاسخ به رخدادهای انسانی و طبیعی، چندان مکفی نخواهد بود. از همین روی، تطبیق رخدادهای طبیعی و انسانی بر سنن الهی، چندان موجه بنظر نمیرسد.
نویسنده: فاطمه داداشی