حق با «دونالد ترامپ» است؛ کانال پاناما باید به آمریکا بازگردانده شود!
حق با «دونالد ترامپ» است؛ کانال پاناما باید به آمریکا بازگردانده شود!

ترامپ مانند سلف خود توانایی ایالات متحده آمریکا برای نفوذ و مقابله با نفوذ دشمن بر کنترل کانال پاناما را نمونه‌ای از نفوذ جهانی واشنگتن می‌داند. به گزارش سرویس بین لملل تابناک، «الکساندر گری» در مقاله‌ای که در سایت تحلیلی نشنال اینترست منتشر شده نوشته است: گلایه اخیر «دونالد ترامپ» رئیس جمهور منتخب آمریکا مبنی […]

ترامپ مانند سلف خود توانایی ایالات متحده آمریکا برای نفوذ و مقابله با نفوذ دشمن بر کنترل کانال پاناما را نمونه‌ای از نفوذ جهانی واشنگتن می‌داند.

به گزارش سرویس بین لملل تابناک، «الکساندر گری» در مقاله‌ای که در سایت تحلیلی نشنال اینترست منتشر شده نوشته است: گلایه اخیر «دونالد ترامپ» رئیس جمهور منتخب آمریکا مبنی بر واگذاری کنترل کانال پاناما به ایالات متحده آمریکا که در دوره کارتر واگذار شده بود، هم از نظر استراتژیک درست و هم از نظر تاریخی طنین انداز است.

ترامپ، مهم‌ترین رئیس‌جمهور محافظه‌کار پس از «رونالد ریگان»، هم درک غریزی از منافع ملی ایالات متحده آمریکا و هم به طور خاص‌تر گلایه‌ای به حق در مورد منطق واگذاری کانال ساخته شده توسط آمریکا دارد.

اظهارات اخیر ترامپ منعکس کننده نظرات ریگان در جریان مناظره سال ۱۹۷۸ درباره تصویب معاهدات توریجوس-کارتر است که به حاکمیت ایالات متحده آمریکا بر کانال پایان داد. ریگان که آن زمان برای به چالش کشیدن جیمی کارتر در انتخابات ۱۹۸۰ آماده می‌شد، گفت: تا جایی که بتوانم با صدای بلند علیه معاهده توریجوس-کارتر صحبت کنم.

اظهارات اخیر ترامپ منعکس کننده نظرات ریگان در جریان مناظره سال ۱۹۷۸ درباره تصویب معاهدات توریجوس-کارتر است که به حاکمیت ایالات متحده آمریکا بر کانال پایان داد

مانند بسیاری از ابتکارات سیاست خارجی ترامپ، مخالفت مداوم ریگان با واگذاری کانال باعث تمسخر دانایان سیاست خارجی زمان خود شد. حتی «ویلیام اف جونیور»، حامی جنبش مدرن محافظه کار از ریگان جدا شد و از بازگرداندن کانال به پاناما حمایت کرد.

با این حال ریگان مانند ترامپ، درک می‌کرد که منافع آمریکا در این کانال فراتر از روابط ایالات متحده آمریکا با پانامایی‌ها یا پتانسیل برای به دست آوردن حمایت کشور‌های در حال توسعه یا جنوب جهانی امروز است.

اهمیت کانال پاناما برای آمریکا

اول اینکه مانند زمان ریگان، کانال پاناما امروزه اهداف نظامی اساسی را برای ایالات متحده آمریکا تامین می‌کند که به تنهایی کنترل مستمر آمریکا را توجیه می‌کند. انتقال برتری نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در یک بحران از شرق به سواحل غربی و در نهایت به خود صحنه اقیانوس آرام مستلزم دسترسی بدون مانع به کانال است.

این منطق اوایل قرن بیستم بود که رئیس جمهور تئودور روزولت را وادار کرد تا ساخت آن را در وهله اول قرار دهد و ابعاد ساخت کشتی نیروی دریایی ایالات متحده را تا قرن حاضر به خوبی دیکته کند تا اطمینان حاصل شود که کشتی‌های نیروی دریایی قادر به عبور از سیستم قفل کانال هستند.

در حالی که کشتی‌های امروزی بزرگ‌تر و پیچیده‌تر هستند، ضرورت اصلی حرکت نیروی دریایی قابل توجه در کوتاه‌ترین مسیر از زمان تکمیل کانال در سال ۱۹۱۴ بدون تغییر باقی مانده است.

دوم مانند دوران جنگ سرد، این کانال در خط مقدم رقابت قدرت‌های بزرگ، این بار بین ایالات متحده آمریکا و چین قرار دارد. در حالی که واشنگتن در جنگ‌های همیشگی در افغانستان و عراق غرق شده بود، یک شرکت مستقر در هنگ کنگ دو بندر از پنج بندر اصلی پاناما را به دست آورد و در حال ساخت یک بندر در آب‌های عمیق، ترمینال و چهارمین پل بر روی کانال است.

از آفریقا تا اقیانوس آرام جنوبی، چین از چنین زیرساخت‌هایی برای به دست آوردن کنترل اقتصادی و سیاسی استفاده می‌کند، همانطور که در کمپین فشار خود برای وادار کردن پاناما به توقف به رسمیت شناختن تایوان در سال ۲۰۱۷ آشکار شد.

اوج ساده لوحی است که منافع پکن را در نظر گرفته و بگوییم این کانال هیچ ارتباطی با اهمیت استراتژیک آبراه برای دفاع ملی ایالات متحده آمریکا ندارد.

ترامپ مانند سلف خود توانایی ایالات متحده آمریکا برای نفوذ و مقابله با نفوذ دشمن بر کانال را نمونه‌ای از نفوذ جهانی واشنگتن می‌داند

در نهایت، ریگان کنترل این کانال را مستقیماً با نفوذ آمریکا در صحنه جهانی و جدیت سخنان واشنگتن در پایتخت‌های خارجی مرتبط دانست. ریگان در جریان بحث در مورد انتقال حاکمیت کانال پرسید: کنترل کانال پاناما به متحدان ما در سراسر جهان در مورد نیات رهبری ما، نقش بین المللی ما و دیدگاه خودمان نسبت به توانایی دفاع ملی چه می‌گوید؟ 

به نظر می‌رسد ترامپ مانند سلف خود توانایی ایالات متحده آمریکا برای نفوذ و مقابله با نفوذ دشمن بر کانال را نمونه‌ای از نفوذ جهانی واشنگتن می‌داند. اگر بتوان یکی از شگفتی‌های بزرگ دانش مهندسی و قدرت ملی آمریکا را با بی‌احتیاطی، علی‌رغم همه منطق استراتژیک، از دست داد و در معرض تهدید همیشگی مداخله خارجی قرار داد، چه پیامی برای دشمنان از تهران تا مسکو و پیونگ یانگ ارسال خواهد شد؟

اظهارات ترامپ مبنی بر دستیابی مجدد احتمالی آمریکا به کانال با مخالفت‌های قابل پیش بینی اندیشکده‌های واشنگتن و حزب کمونیست چین مواجه شد. با این حال چهل و پنجمین و چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا، بسیار شبیه چهلمین رئیس جمهور قبل از خود، دارای حس ذاتی از منافع ملی اصلی آمریکا است.

با بازگشت ترامپ به دفتر بیضی شکل مشخص خواهد شد که واشنگتن نیاز مبرمی به رئیس جمهوری دارد که مایل به پیگیری دلایل بحث برانگیز برای مزیت استراتژیک کشور و امنیت شهروندانش باشد.

+