موساد در ایتا؟!
موساد در ایتا؟!

به گزارش «تابناک»، مصطفی غنی‌زاده، پژوهشگر علوم سیاسی در یادداشتی در فرهیختگان نوشت: بدون شک یکی از بلندمدت‌ترین برنامه‌های دشمن علیه جمهوری اسلامی تضعیف سرمایه اجتماعی نظام بین آحاد مردم بوده است؛ اینکه انواع ابعاد بی‌اعتمادی به ساختارهای مختلف نظام را ترویج دهد و جمهوری اسلامی را بی‌اعتبار سازد، حتی ناکارآمدنمایی نظام را هم می‌توان […]

به گزارش «تابناک»، مصطفی غنی‌زاده، پژوهشگر علوم سیاسی در یادداشتی در فرهیختگان نوشت: بدون شک یکی از بلندمدت‌ترین برنامه‌های دشمن علیه جمهوری اسلامی تضعیف سرمایه اجتماعی نظام بین آحاد مردم بوده است؛ اینکه انواع ابعاد بی‌اعتمادی به ساختارهای مختلف نظام را ترویج دهد و جمهوری اسلامی را بی‌اعتبار سازد، حتی ناکارآمدنمایی نظام را هم می‌توان در همین چهارچوب دید. جایی که به مردم گفته می‌شود این حاکمیت امکان حل مسائل را ندارد.  فاسدنمایی تمامی ساختارهای نظام را هم باید در همین چهارچوب تعریف کرد. اثر چنین تخریب زیربنایی در افکار عمومی شکل‌دهی به این گزاره است که هیچ اصلاحی از درون ساختار جمهوری اسلامی ممکن نیست. چه گزاره‌ای برای براندازی درونی نظام از این گزاره بهتر است؟

نتایج برخی پیمایش‌های ملی نشان از آن دارد که ابعاد مختلفی از سرمایه اجتماعی در کشور با فرسایش جدی و اساسی مواجه است، یعنی تلاش دشمن در ترکیب با اشتباه‌های مختلف دولت‌ها در دو دهه گذشته توانسته به نتایجی برسد و اثر مخرب خود را تثبیت کند. حالا اما خطری اساسی‌تر در کمین سرمایه اجتماعی نظام است. جایی که هسته اصلی حامیان نظام و معتقدان به انقلاب اسلامی با تخریب سرمایه اجتماعی خود مواجهند. درحالی‌که این بخش از جامعه همیشه حامی اصل نظام بوده و هستند، حالا زیر بار بمبارانی از اخبار و تحلیل‌ها می‌روند که می‌گویند دیگر نمی‌توان به ساختارهای جمهوری اسلامی اعتماد کرد.

رخدادهای مختلف بهانه می‌شود برای تخریب اعتماد عمومی به نهادهای اساسی نظام و مسئولان آن‌ها. دولت منتخب و برآمده از ساختارهای رسمی نظام و آرای عمومی را یکسره تخریب می‌کنند که انگار دولتی مربوط به غیر جمهوری اسلامی و مصداق نفاق است. نیروهای انقلابی همکار با او را «وفاقی» معرفی می‌کنند تا بگویند اینان هم مشحون به همان نفاق شده و از ناب‌بودگی انقلابی جدا شده‌اند. خطرناک‌تر از این‌ها سپاه را با انواع صفات زیر ضربه می‌برند. فرماندهان آن را که همین هفته پیش مورد تأیید مجدد رهبری قرار گرفتند «دیپلمات» می‌نامند تا آن‌ها را کوتاه آمده از جهاد معرفی کنند. مصلحت‌اندیشی در پاسخ به دشمن را نه با زبان انتقاد که با زبان کنایه و تخریب و ترس معرفی می‌کنند.

اما بخش دیگری از این صداها هستند که حتی از این مرزها هم عبور می‌کنند و کاری بسیار خطرناک‌تر را انجام می‌دهند. کسانی که در برابر رهبری رودربایستی دارند؛ پس اطرافیان ایشان را زیر ضربه می‌برند. بیت رهبری را ارگانی خودسر معرفی می‌کنند که رهبری را «سانسور» می‌کند. ارگان‌های نظامی را متمرّد از ایشان معرفی می‌کنند که رهبری خواستار پاسخند؛ اما کسی در نظامیان نیست که لبیک بگوید. ولی‌فقیه ذهنی اینان واقعاً شخصیت عجیبی است و با ولی‌فقیه واقعی این جامعه فاصله نجومی دارد.

اما اینان که خود را هسته سخت نظام می‌دانند، به هیچ‌چیزی در این نظام اعتماد ندارند. هیچ نهادی و هیچ شخصی! معلوم نیست به چه چیز این نظام معتقدند و پای کدام نظام ایستاده‌اند که هیچ بخش آن از نظر آن‌ها کار خود را درست انجام نمی‌دهد. همه کارگزاران واداده و رفاه‌طلب و ناکارآمدند و از انقلاب اسلامی عبور کرده‌اند.

مشکل وجود این افراد در حجم و میزان کم نیست که همیشه چنین افرادی بوده‌اند. مشکل اینجاست که این‌ها به بوق‌های پرنفوذ در پیام‌رسان‌های داخلی دست پیدا کرده‌اند که قبلاً از آن بی‌بهره بودند. این بستر ابزاری برای بسط همین اندیشه ضد اعتماد و تخریب‌کننده سرمایه اجتماعی در عموم معتقدان به انقلاب اسلامی شده؛ اینکه سرمایه اجتماعی مهم‌ترین حامیان نظام را به فرسایش بکشانند. آیا خواسته و آرزویی بالاتر از این برای دشمنان نظام و انقلاب وجود دارد؟ اینکه نظام بین حامیان اصلی خود کم‌اعتبار شود و اعتماد به ساختارها و کارگزارانش از بین برود؟ رهبری آن به‌شدت ضعیف و تنها بازنمایی شود؟

گزارش چند هفته پیش یکی از دستگاه‌های امنیتی درباره ایتا این بوده که موساد با استفاده از برخی اکانت‌های ایتا در گروه‌های بزرگ این پیام‌رسان حضور دارد تا به بهانه پیگیری آرمان‌ها و خواسته‌های انقلابی همین هدف را پی بگیرد. انصافاً کار معقولی از طرف دشمن هم است که بخواهد این بخش از جامعه را از نظام جدا کند. البته به نظر نگارنده بخش اصلی این اتفاقات توسط افرادی رخ می‌دهد که اتفاقاً معتقدند کاری انقلابی انجام می‌دهند و موساد تنها می‌تواند روی آتش بزرگی که آن‌ها گداخته‌اند، چند قطره بنزین بریزد.

اگر سرمایه اجتماعی نباشد، اگر اعتماد نباشد، چگونه می‌توان انتظار داشت این حامیان همیشگی جمهوری اسلامی در مقابل تهدیدهای مختلف از آن دفاع کنند؟ یعنی این مسیر که به اسم انقلابی‌گری توسط برخی پیگیری می‌شود، تنها به تخلیه درونی قدرت نظام از توان خود منجر خواهد شد. چگونه است که برخی با ادعای دفاع از نظام و انقلاب، نظام و انقلاب را تضعیف می‌کنند؟ این خطر بزرگ را باید جدی گرفت و برای آن تدبیر کرد. بخشی از تدبیر از رهگذر تضعیف آن بوق‌ها می‌گذرد؛ اما کار اصلی را باید با تقویت عقلانیت پیش برد. عقلانیتی مبتنی بر انقلابی‌گری راستین و واقعاً ولایت‌مدار.

+