شهید سلیمانی حامل پیام به عربستان بود که ترور شد/ رویکرد ترامپ در قبال ایران مانند دور اول نیست
شهید سلیمانی حامل پیام به عربستان بود که ترور شد/ رویکرد ترامپ در قبال ایران مانند دور اول نیست

هدف کمپین «فشار حداکثری» ترامپ نه تنها محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران، بلکه محدود کردن نفوذ منطقه‌ای آن بود. اعلام این سیاست در پی خروج یکجانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸ همراه با بازگرداندن تحریم‌ها علیه ایران بود. به گزارش سرویس بین الملل تابناک، امواج مدیا در مقاله‌ای به بررسی […]

هدف کمپین «فشار حداکثری» ترامپ نه تنها محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران، بلکه محدود کردن نفوذ منطقه‌ای آن بود. اعلام این سیاست در پی خروج یکجانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸ همراه با بازگرداندن تحریم‌ها علیه ایران بود.

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، امواج مدیا در مقاله‌ای به بررسی سیاست خارجی دولت ترامپ در خصوص ایران و عراق پرداخته است که در ادامه آمده است.

اولین دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا (۲۰۱۷-۲۰۲۱) چالش‌های مهمی برای ایران و عراق ایجاد کرد و فشار‌های اقتصادی، فشار سیاسی و مسائل امنیتی را به همراه داشت که بر هر دو کشور تأثیر گذاشت.

سیاست‌های وی شکاف بین ایران و کشور‌های مختلف عربی را افزایش داد – کشور‌هایی که عراق پیوسته به دنبال گرد هم آوردن آنها برای تقویت صلح و همکاری‌های منطقه‌ای بود. پیش از بازگشت ترامپ به کاخ سفید، اکنون سوال مهم این است: دوره دوم ریاست جمهوری وی چه معنایی برای ایران، عراق و تعامل اعراب و ایران خواهد داشت؟

روی آوردن به سیاست فشار حداکثری

هدف کمپین «فشار حداکثری» ترامپ نه تنها محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران، بلکه محدود کردن نفوذ منطقه‌ای آن بود. اعلام این سیاست در پی خروج یکجانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸ همراه با بازگرداندن تحریم‌ها علیه ایران بود.

هدف کمپین «فشار حداکثری» ترامپ نه تنها محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران، بلکه محدود کردن نفوذ منطقه‌ای آن بود. اعلام این سیاست در پی خروج یکجانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸ همراه با بازگرداندن تحریم‌ها علیه ایران بود

کشور‌های عربی از این سیاست استقبال کردند و آن را به عنوان مقابله با آنچه توسعه تهاجمی ایران در عراق، لبنان، سوریه و یمن می‌دانستند، تلقی کردند. با این حال بغداد دیدگاه متفاوتی داشت، زیرا خاک عراق به میدان جنگ برای کشور‌های عربی، ایران و ایالات متحده آمریکا تبدیل شد.

در نتیجه سیاست «فشار حداکثری»، مجموعه‌ای از رویارویی‌ها بین نیرو‌های آمریکایی در عراق و یگان‌های حشد الشعبی مورد حمایت ایران رخ داد که به ترور قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در ژانویه ۲۰۲۰ ختم شد.

این فرمانده ایرانی اندکی پس از ورود به بغداد، در مسیر انتقال پیامی از سوی ایران به «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی از طریق «عادل عبدالمهدی»، نخست وزیر وقت عراق، توسط دولت ترامپ ترور شد. 

هدف این بود که عراق میانجی‌گری برای ازسرگیری روابط بین جمهوری اسلامی و پادشاهی باشد. ترور سلیمانی تشدید تنش خطرناکی بود و عراق را در زمانی که این کشور با اعتراضات سراسری و چالش‌های اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کرد، به آستانه جنگ سوق داد که بعداً همه‌گیری کووید-۱۹ آن را تشدید کرد. 

دور دوم ترامپ در چشم‌اندازی بسیار متفاوت و با ظهور پویایی‌های جدید آشکار خواهد شد:

پیشرفت‌های هسته‌ای ایران: در واکنش به خروج آمریکا از برجام، ایران برنامه هسته‌ای خود را تسریع کرد. در چارچوب رویارویی فزاینده با اسرائیل، مقامات ایرانی به تغییر سیاست احتمالی به منظور بازدارندگی اشاره کرده‌اند.

تهران همچنین به امضاکنندگان اروپایی برجام هشدار داده است که فعال‌سازی احتمالی «مکانیسم ماشه»، ایران را مجبور به خروج از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خواهد کرد. شایان ذکر است، مکانیسم ماشه snapback در پاییز ۲۰۲۵ منقضی می‌شود.

رویارویی ایران و اسرائیل: دو دور رویارویی مستقیم با اسرائیل در ماه‌های آوریل و اکتبر، توان نظامی ایران را به نمایش گذاشته است. این دو رویداد همچنین نگرانی ایران را در مورد خطرات هر گونه سیاست خصمانه بیشتر از سوی ایالات متحده یا متحدان منطقه‌ای آن به ویژه اسرائیل افزایش داده اند.

در برابر این پس زمینه، عراق به طور فزاینده‌ای آسیب پذیر است. تنها در سال ۲۰۲۴، اسرائیل دو بار از حریم هوایی عراق برای حمله به ایران استفاده کرده است. از سوی دیگر بغداد از احتمال حملات هوایی اسرائیل به بازیگران مورد حمایت ایران در خاک عراق نگران است.

آشتی منطقه‌ای: نزدیکی دیپلماتیک بین ایران و کشور‌های عربی به ویژه عربستان سعودی – و تا حد زیادی با بحرین، مصر و اردن – چشم‌انداز سیاسی منطقه را تغییر داده است. با شکل گیری همکاری‌های جدید، اکنون تعداد کمی از کشور‌های عربی انگیزه مخالفت فعالانه با ایران را دارند.

تاب‌آوری اقتصادی: اتخاذ «اقتصاد مقاومتی» ایران در واکنش به تحریم‌های غرب نشان داده است که برخلاف عراق در دهه ۱۹۹۰، می‌تواند فشار قابل توجهی از آمریکا را بدون مواجهه با فروپاشی تحمل کند. علیرغم تحریم‌های گسترده، ایران اقتصاد خود را مدیریت کرده و به حمایت از شبکه ائتلاف منطقه‌ای خود ادامه داده است.

افزایش تهاجم تحت فشار: رویکرد «فشار حداکثری» ترامپ همراه با همسویی وی با برخی متحدان عرب، به اقدامات نظامی ایران دامن زد. این حملات شامل حمله به نیرو‌های آمریکایی در پایگاه عین الاسد در عراق، سرنگونی یک پهپاد آمریکایی در سواحل ایران و همچنین هدف قرار دادن تاسیسات نفتی عربستان و چهار کشتی تجاری در نزدیکی بندر فجیره امارات بود.

متحد سیاسی در عراق: عراق اکنون دارای دولتی با اکثریت چهره‌های همسو با ایران است که بغداد را بیش از همیشه به تهران نزدیک می‌کند. این همسویی هر گونه امکانی را که عراق توسط آمریکا یا متحدان عرب آن علیه ایران به کار گرفته شود، محدود می‌کند.

نشانه‌های متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد سیاست دولت آینده آمریکا در قبال ایران به طور قابل توجهی با دوره اول ترامپ متفاوت خواهد بود.

نخست، ترامپ بار‌ها اعلام کرده است که به دنبال تغییر حکومت در ایران نیست و مایل نیست در امور داخلی ایران دخالت کند. وی در این ارتباط گفت: «ما نمی‌توانیم به طور کامل در همه موضوعات دخالت کنیم. ما نمی‌توانیم خودمان را اداره کنیم، بیایید با آن روبرو شویم. تنها چیزی که وجود دارد این است که آنها نمی‌توانند سلاح هسته‌ای داشته باشند.»

این اظهارات نشان می‌دهد که رئیس‌جمهور بعدی آمریکا ممکن است فشار بر جنبه‌های دیگر سیاست‌های ایران – مانند برنامه موشک‌های بالستیک این کشور – را به نفع یک دستور کار متمرکزتر کاهش دهد و دامنه تنش با ایران را به یک منطقه خاص محدود کند. این امر به طور بالقوه می‌تواند سطح درگیری را کاهش دهد.

دوم، بیزاری ترامپ از درگیر شدن در جنگ‌های خارج از کشور، به ویژه پس از درگیری‌های غزه و اوکراین آشکارتر شده است. وی رویکرد بایدن را مورد انتقاد قرار داده و متعهد شده است این جنگ‌ها را به سرعت پایان دهد و بر ترجیح مذاکره بر مداخله نظامی تاکید کرده است.

تعهد ترامپ به تنش زدایی و دیپلماسی در مورد تعامل مستقیم نظامی نشان دهنده موضعی است که وی ممکن است در مورد ایران نیز اعمال کند و به جای درگیری نظامی، ابزار‌های اقتصادی و دیپلماتیک را در اولویت قرار دهد. در همین راستا او به طور مشخص برخی از کارکنان قبلی خود، از جمله جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی (۲۰۱۸-۲۰۱۹) را که به دفاع از جنگ و خصومت با ایران شهرت دارد، به شدت مورد انتقاد قرار داده است.

سوم، ترامپ ثابت کرده است که در استفاده از اشکال غیرمتعارف دیپلماسی ماهر است. وی از طریق استفاده از ابزار‌های اقتصادی و تماس مستقیم، خود را به عنوان یک معامله گر در موقعیت‌های درگیری پیچیده معرفی می‌کند. علاوه بر این، وی کاملاً از پیامد‌های منفی تحریم‌های طولانی مدت علیه سایر کشور‌ها بر اقتصاد ایالات متحده آمریکا آگاه است. 

چهارم، ایران تمایل به مذاکره با ایالات متحده آمریکا را تا زمانی که چنین مذاکراتی با منافع ملی آن همسو باشد نشان داده است. این رویکرد عمل‌گرایانه مدت‌هاست که جمهوری اسلامی را بر آن داشته که حداقل از طریق واسطه‌های مختلف با آمریکا ارتباط برقرار کند. در این راستا کشور‌هایی مانند عمان، قطر و عراق در تسهیل ارتباطات غیرمستقیم تهران و واشنگتن مؤثر بوده‌اند و این کانال‌ها در پیشبرد تلاش‌های دیپلماتیک و تامین تفاهم‌ها مؤثر بوده‌اند.

با توجه به پویایی در حال تغییر در منطقه، آتش‌بس در لبنان و آتش‌بس احتمالی در غزه پس از روی کار آمدن ترامپ – با توجه به تمایل ایران و متحدانش برای پایان دادن به این درگیری‌ها – احتمالاً فشار کمتری بر تهران خواهد داشت

با توجه به پویایی در حال تغییر در منطقه، آتش‌بس در لبنان و آتش‌بس احتمالی در غزه پس از روی کار آمدن ترامپ – با توجه به تمایل ایران و متحدانش برای پایان دادن به این درگیری‌ها – احتمالاً فشار کمتری بر تهران خواهد داشت. ایران پیش از این نیز پس از آخرین حمله اسرائیل خویشتنداری نشان داده است، زیرا هنوز به وعده خود مبنی بر تلافی عمل نکرده است.

همچنین در پی پیروزی ترامپ، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به صراحت تاکید کرد که ایران دنبال سلاح هسته‌ای نیست. وی همچنین تمایل آشکاری برای پیگیری گفتگو با دولت ترامپ نشان داد و گفت: مردم آمریکا تصمیم خود را گرفته‌اند و ایران به حق آنها برای انتخاب رئیس جمهور مورد نظر خود احترام می‌گذارد. مسیر پیش رو نیز یک انتخاب بوده و با تأکید بر اصل اقدامات اعتمادسازی متقابل، با احترام شروع می‌شود. اعتمادسازی از هر دو طرف مورد نیاز است. 

اگر سناریوی ذکر شده در بالا محقق نشود، ترامپ می‌تواند با تحت فشار قرار دادن شبکه ائتلافی تهران، بر نفوذ منطقه‌ای ایران تمرکز کند.

این رویکرد می‌تواند مستلزم تشدید تحریم‌ها علیه شرکت‌های وابسته به ایران، محدود کردن تحرک آنها و استفاده از مکانیسم‌هایی برای محدود کردن جریان‌های مالی آنها باشد. در نتیجه، ایالات متحده ممکن است دولت‌های عراق و لبنان را تحت فشار قرار دهد تا دسترسی گروه‌های تحت حمایت ایران به منابع اقتصادی را محدود کرده و اهرم‌های سیاسی آنها را با هدف منزوی کردن نفوذ ایران به‌طور غیرمستقیم و نه از طریق رویارویی مستقیم، محدود کنند. البته با افزایش فشار بر متحدان منطقه‌ای تهران، جمهوری اسلامی احتمالاً بیکار نخواهد ماند. از این نظر، احتمال رویارویی همچنان بالا خواهد بود.

+