ایران مقابل ازبکستان متوقف شد. با نمایشی که همه دیدیم و هیچ کس را راضی نکرد. بعد از این مسابقه سرمربی تیم ملی در مقابل خبرنگاران حرف‌هایی زد که هم به لحاظ فرم و هم به لحاظ محتوا به شدت وسوسه برانگیز و قابل اعتنا بود. اینجا هیچ کاری با نقد فنی تیم ملی نداریم، هیچ کاری با گذشته و آینده نداریم، هیچ کاری با شعارهای قبلی و برنامه ها و مشاوران و دستیاران سرمربی تیم ملی نداریم، اینجا فقط و فقط نگاه ما به حرف‌های قلعه نویی است، آن هم صرفاً دو فراز از حرف‌های او و نه همه آنها!

ابتدا به این بخش توجه کنید؛

«ازبکستان جزو تیم‌های خوب آسیاست و هم فیزیکی بازی می‌کند و هم قدرتی. دو بازیکن این تیم که در ایران بازی می‌کنند در سرنوشت قهرمانی و نایب قهرمانی لیگ تأثیرگذار بودند. با توجه به شناختی که نسبت به ارونوف و ماشاریپوف داشتیم، تقریباً توانستیم کارایی آنها را بگیریم.»

اینکه چه تفاوتی بین فوتبال فیزیکی و قدرتی هست را ما نمی‌دانیم و در تخصص امیرخان است! اما اینکه دو بازیکن در تعیین سرنوشت قهرمان و نایب قهرمان لیگ برتر نقش اساسی را داشته باشند، قضاوت با شما و البته که از همین حرف مشخص می‌شود که چرا امیرخان اینقدر به افراد در تیمش بها می‌دهد!

یعنی لیگ ایران آن قدر ضعیف و بازیکنان و تیم های ما آن قدر عقب هستند که دو بازیکن ازبکستان سرنوشت لیگ برتر و دو بزرگ فوتبال ایران را تعیین کنند؟ استقلال و پرسپولیس آن قدر بیچاره شده اند که چشمشان به دو ستاره ازبک باشد؟ حالا این به کنار، این برداشت یعنی سرمربی تیم ملی هیچ اعتقادی به کار تیمی و ورزش گروهی ندارد! او همه چیز را به حساب توانایی افراد می‌گذارد و اینجا مشخص می‌شود که چرا اینقدر دست ستاره‌های تیمش را – هر کجا که بوده – باز می‌گذارد و آنها اجازه هر کاری درون و بیرون زمین دارند!

ژنرال چه حرف های تازه ای بر زبان می آورد/ یعنی تا دیروز مردم برای تشویق تیم ملی به ورزشگاه آزادی نمی رفتند؟/ حتما عقل ما نمی رسد که خوشحال نیستیم!

اما نکته اساسی در جمله پایانی است، اینکه قلعه نویی مدعی مهار ستاره‌های ازبکستان شده و آن را یک افتخار و موفقیت تلقی می‌کند! پس تیمی که در جام جهانی ۲۰۱۴ مسی را مهار کرده بود چه باید بگوید؟ ضمن اینکه در فوتبال مگر به مهار بازیکن امتیاز می‌دهند؟ و از همه مهمتر، مگر ما جز خطا کردن روی اورونوف و ماشاریپوف برنامه دیگری برای توقف آنها داشتیم؟ اصلاً اگر قرار بود کل تیم ما فقط با ماموریت زدن دو ستاره ازبک به زمین بروند؟ چرا آنها مهدی طارمی و سردار ما را نزدند؟ اگر این مسئله اینقدر در فوتبال مهم است چرا کاتانج برایش هیچ برنامه‌ای نداشت؟

اما قسمت دوم حرف‌های امیر خان؛ «همین که توانستیم جمعیت زیادی را به استادیوم بکشانیم و با تیم ازبکستان هم مساوی کردیم و برخی از مردم هم بابت این نتیجه ناراضی هستند، نشان می‌دهد که ما با سرعت بیشتری در حال حرکت هستیم!»

چقدر خوب که ما نمی‌دانستیم تساوی در ورزشگاه آزادی مقابل ازبکستان اینقدر افتخار دارد و چقدر عجیب که دفعات قبلی وقتی همین تیم را در خانه خودش می‌بردیم، عقل ما نمی‌رسید که خوشحالی کنیم! انگار وظیفه‌مان را انجام داده بودیم! اما خداوکیلی چه کسی و با چه منطقی می‌تواند حضور مردم در ورزشگاه برای دیدن بازی تیم ملی را به حساب عملکرد مثبت خود بگذارد؟ وقتی می‌گوییم امیر قلعه نویی با همه فوتبال تفاوت دارد به خاطر همین چیزهاست؛ به عقل چه کسی می‌رسد که این را بگوید!

تا بوده در طول تاریخ و در همه جای دنیا مردم برای تماشای بازی تیم ملی در هر رشته به ورزشگاه ‌رفتند. در همین مسابقه هم مردم با صدای بلند و با زبان فارسی نارضایتی خود را از عملکرد تیم ملی و بازیکنان فریاد زدند! حالا شما بگویید چطور می‌توان این نارضایتی را به پای حرکت با سرعت به سمت پیشرفت گذاشت؟

افعال برره در قدیم را یادتان هست؟ همان افعال معکوس معروف؟ امیرخان از دل برره آمده است!

بیشتر بخوانید: احتمال رویارویی تیم ملی با برانکو در انتخابی جام‌جهانی

منبع: خبـر ورزشی